شعر "بوی گل یخ بود که..." فریدون مشیری
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان ساحل دل و آدرس 3oo3oo.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 177
بازدید دیروز : 35
بازدید هفته : 214
بازدید ماه : 864
بازدید کل : 413014
تعداد مطالب : 84
تعداد نظرات : 6
تعداد آنلاین : 2


ساحل دل

وقتي همه گل ها

ريزند به خاك از اثر حمله دشمن

سرماي سیاه دي و بهمن

تنها گل يخ هست

سرباز وفادار

كه در سنگر گلشن

با باد ستيزد

بر خاك نريزد!

 

روزي گرش از شاخه بچينند،

تنها گل يخ هست، ميان همه گلها،

كزچهره او رنگ و طراوت نگريزد.

 

تنها گل يخ،

نيك ببویيد، بچينيد، ببينيد

بر شاخه، نه پژمرده، نه پرپر

چون روزشكوفائي شاداب بماند

وان گونه كه در باغ بود عطر فشاند.

 

بوي گل يخ بود كه باز اين دل شيدا

بيگانه شد از خوبش

بوي گل يخ بود كه مي برد مرا مست

سرشار، سبكبار

سرمست تر از پيش.

 

مي رفتم و خوش بود سراپاي وجودم

درگرمي يك آتش دلخواه

يك شاخه گل يخ

با من همه جا همدم و همراه

نامش گل يخ بود، ولي گرم تر از عشق

مي سوخت مرا، آه!

 

بوي گل يخ بود كه مي برد زهوشم

مي خواند سخن هاي دلاويز به گوشم.

 

بوي گل يخ ،رازگشاي غم من بود.

مي خواند سخن هاي دلاويز به گوشم.

بوي گل يخ، رازگشاي غم من بود.

افسونگر و جان پرور،

با من به سخن بود.

 

گفتم:

عطش، از آتش اگر نيست، چگونه ست

كاين آتشم، اين گونه عطشناك به جان است؟

گفت: اين همه از گرمي آن عشق نهان است!

اين گرمي جان بخش، تو را در همه احوال

نيروي تكاپوي دل و دست و زبان است.

جان مايه شعر تو همين گرمي عشق است،

زنهار،

آنرا به همه حال فزاينده نگهدار!

تا چون منت آن روز كه از شاخه بچينند

صد سال دگر باز

در شعر تو، اين بوي خوش عشق ببينند!



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: